دموکراسی‌ها چگونه می‌میرند

«دموکراسی‌ها چگونه می‌میرند» با نام کامل «دموکراسی‌ها چگونه می‌میرند: آنچه تاریخ درباره آینده‌ی ما می‌گوید» اثری است از استیون لویتسکی (دانشمند علوم سیاسی آمریکایی، متولد ۱۹۶۸) و دانیل زیبلات (دانشمند علوم سیاسی آمریکایی، متولد ۱۹۷۲) که در سال ۲۰۱۸ منتشر شده است. این کتاب به بررسی عوامل مرگ دموکراسی در دنیای امروز می‌پردازد.

درباره‌ی دموکراسی‌ها چگونه می‌میرند

«دموکراسی‌ها چگونه می‌میرند: آنچه تاریخ درباره آینده‌ی ما می‌گوید» نوشته استیون لویتسکی و دانیل زیبلات، بررسی عمیقی از شکنندگی دموکراسی‌ها در سراسر جهان است. لویتسکی و زیبلات، هر دو از اساتید در دانشگاه هاروارد، از دهه‌ها تحقیق در علوم سیاسی و مطالعات موردی تاریخی استفاده می‌کنند تا شرایطی را که تحت آن دموکراسی‌ها رو به زوال هستند، تحلیل کنند. کار آنها که در سال ۲۰۱۸ منتشر شد، یک کاوش به موقع و قانع کننده در مورد راه های ظریف و آشکاری است که از طریق آنها می توان نهادهای دموکراتیک را تضعیف کرد.

این کتاب با ارائه زمینه‌ای تاریخی برای فرسایش دموکراتیک آغاز می‌شود، و شباهت‌هایی بین موقعیت‌های معاصر و نمونه‌های تاریخی از سراسر جهان ترسیم می‌کند. لویتسکی و زیبلات استدلال می‌کنند که دموکراسی‌های امروزی کمتر احتمال دارد که به دست کودتاها یا انقلاب‌های خشونت‌آمیز بمیرند، همانطور که در اوایل قرن بیستم دیده شد، اما اغلب توسط رهبران منتخب که به تدریج از هنجارها و نهادهای دموکراتیک دور می‌شوند، تضعیف می‌شوند. این فرسایش تدریجی، که آنها از آن به عنوان «پسرفت دموکراتیک» یاد می کنند، موضوعی کلیدی در سراسر کتاب است.

تمرکز نویسندگان بر این است که چگونه دموکراسی ها را می توان از درون توسط رهبرانی که از مکانیسم های دموکراتیک برای تثبیت قدرت خود بهره برداری می کنند، از بین برد. آنها در مورد اینکه چگونه این رهبران اغلب از طریق ابزارهای دموکراتیک به قدرت می رسند، بحث می کنند، اما سپس برای از بین بردن کنترل ها و تعادل ها، سرکوب مخالفان و تضعیف نهادهایی که برای یک دموکراسی سالم حیاتی هستند، تلاش می کنند. نمونه هایی از کشورهایی مانند مجارستان، ترکیه و ونزوئلا نشان می دهد که چگونه رهبران منتخب به طور سیستماتیک نهادهای دموکراتیک را تضعیف کرده اند.

لویتسکی و زیبلات بر اهمیت آنچه که «حفاظ دموکراسی» می‌نامند، تأکید می‌کنند، قوانین و هنجارهای نانوشته‌ای که فراتر از قوانین رسمی و قانون اساسی برای حفظ حکومت دموکراتیک است. اینها شامل تحمل متقابل بین رقبای سیاسی و بردباری نهادی است، جایی که سیاستمداران در استفاده از اختیارات خود خویشتن داری می کنند. آنها استدلال می کنند که تضعیف یا کنار گذاشتن این هنجارها، شاخص قابل توجهی از افول دموکراتیک است.

این کتاب مطالعات موردی عمیقی را در مورد کشورهایی ارائه می‌کند که دموکراسی‌ها در آن‌ها دچار تزلزل شده‌اند، از جمله آلمان در دهه ۱۹۳۰، شیلی در دهه ۱۹۷۰، و اخیراً، لهستان و فیلیپین. از این موارد برای نشان دادن مسیرهای مختلفی استفاده می شود که از طریق آن دموکراسی ها می توانند از هم پاشیده شوند، که اغلب با فرسایش هنجارهای دموکراتیک شروع می شود و منجر به اقدامات اقتدارگرایانه آشکارتر می شود.

لویتسکی و زیبلات چندین نشانه هشدار دهنده را بیان می کنند که دموکراسی ممکن است در خطر باشد. اینها عبارتند از ظهور رهبران پوپولیستی که هنجارهای دموکراتیک را رد می کنند، از بین رفتن کنترل ها و تعادل ها، حملات به رسانه ها و تضعیف انتخابات آزاد و عادلانه. آنها استدلال می کنند که این پرچم های قرمز باید به عنوان زنگ خطری برای کسانی باشد که متعهد به حفظ حکومت دموکراتیک هستند.

بخش قابل توجهی از کتاب به نقش احزاب سیاسی در حفاظت از دموکراسی اختصاص دارد. نویسندگان استدلال می کنند که احزاب قوی و نهادینه شده برای حفظ ثبات دموکراتیک ضروری هستند زیرا می توانند نامزدهای افراطی را فیلتر کنند و رهبران میانه رو و سازش گرا را ارتقا دهند. آنها هشدار می‌دهند که وقتی احزاب ضعیف یا قطبی می‌شوند، کمتر می‌توانند این کارکرد حیاتی را انجام دهند و خطر فروپاشی دموکراسی را افزایش می‌دهند.

لویتسکی و زیبلات تحلیل های خود را در مورد ایالات متحده اعمال می کنند و بررسی می کنند که چگونه نرده های محافظ دموکراسی آمریکایی در دهه های اخیر فرسوده شده است. آنها قطبی شدن فزاینده سیاست آمریکا، تضعیف هنجارهای سیاسی، و ظهور چهره های پوپولیستی را که هنجارهای سنتی حاکمیت را به چالش می کشند، برجسته می کنند. نویسندگان نگرانی خود را در مورد پتانسیل فرسایش بیشتر دموکراتیک در ایالات متحده ابراز می کنند، که مشابه آن با سایر کشورهایی است که انحطاط دموکراتیک را تجربه کرده اند.

این کتاب تأثیر افزایش قطبی شدن حزبی بر ثبات دموکراتیک را بررسی می کند. لویتسکی و زیبلات استدلال می کنند که دو قطبی شدن شدید می تواند منجر به شکست تحمل متقابل و تمایل به بازی بر اساس قوانین بازی شود که برای عملکرد دموکراتیک بسیار مهم است. آنها پیشنهاد می‌کنند که قطبی‌سازی استفاده عوام فریب‌ها از اختلافات را آسان‌تر می‌کند و هنجارهای دموکراتیک را برای دستیابی به دستاوردهای سیاسی کوتاه‌مدت کنار گذاشته می‌شود.

موضوع کلیدی دیگر نقش جامعه مدنی در دفاع از دموکراسی است. لویتسکی و زیبلات درباره این موضوع بحث می‌کنند که چگونه یک جامعه مدنی پر جنب و جوش و متعهد می‌تواند با پاسخگو کردن رهبران و بسیج شهروندان برای دفاع از هنجارهای دموکراتیک، به عنوان سنگری در برابر فرسایش دموکراتیک عمل کند. آنها نمونه هایی از سراسر جهان را برجسته می کنند که در آن جامعه مدنی نقش مهمی در مقاومت در برابر تمایلات استبدادی و حمایت از اصلاحات دموکراتیک ایفا کرده است.

در فصل‌های پایانی، نویسندگان توصیه‌هایی برای چگونگی تقویت و تجدید دموکراسی ارائه می‌کنند. آنها از احیای هنجارهای دموکراتیک، تقویت نهادهای سیاسی، و پرورش یک محیط سیاسی فراگیرتر و کمتر قطبی شده دفاع می کنند. آنها از رهبران سیاسی، جامعه مدنی و شهروندان می خواهند که مجدداً به اصول دموکراسی متعهد شوند و به طور جمعی برای رسیدگی به چالش های پیش روی حکومت دموکراتیک کار کنند.

« دموکراسی‌ها چگونه می‌میرند» با فراخوانی برای اقدام به پایان می‌رسد و از خوانندگان می‌خواهد که در مواجهه با تهدیدات دموکراسی هوشیار باقی بمانند و فعالانه در تلاش‌ها برای حفظ و تقویت نهادهای دموکراتیک شرکت کنند. لویتسکی و زیبلات تاکید می‌کنند که بقای دموکراسی به تمایل شهروندان عادی برای دفاع از ارزش‌های دموکراتیک و مقاومت در برابر تلاش‌ها برای تضعیف فرآیند دموکراتیک بستگی دارد.

به طور خلاصه، «دموکراسی‌ها چگونه می میرند» بررسی همه جانبه و روشنگرانه عواملی است که منجر به زوال دموکراسی ها می شود. از طریق تحلیل تاریخی و مطالعات موردی معاصر، لویتسکی و زیبلات استدلال روشن و قانع‌کننده‌ای در مورد اهمیت هنجارهای دموکراتیک و خطرات ناشی از فرسایش آنها ارائه می‌کنند. این کتاب به عنوان هشدار و راهنمایی برای کسانی که متعهد به دفاع از دموکراسی در مواجهه با چالش های فزاینده در سراسر جهان هستند، عمل می کند.

کتاب دموکراسی‌ها چگونه می میرند در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۴.۱۶ با بیش از ۲۵۵۰۰ رای و ۳۰۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمه‌ای از سیامک دل‌آرا و اعظم ورشوچی فرد به بازار عرضه شده است.

خلاصه‌ی محتوای دموکراسی‌ها چگونه می‌میرند

کتاب دموکراسی‌ها چگونه می‌میرند نسبت به فروپاشی «تحمل متقابل» و احترام به مشروعیت سیاسی مخالفان هشدار می دهد. این مدارا مستلزم پذیرش نتایج یک انتخابات آزاد و منصفانه است که در آن اپوزیسیون پیروز شده است، برخلاف حمایت از سرنگونی یا شکایات ساختگی در مورد مکانیسم انتخابات. نویسندگان همچنین بر اهمیت احترام گذاشتن به نظرات کسانی که به عقاید سیاسی متفاوت می رسند، برخلاف حمله به میهن پرستی مخالفان، یا هشدار می دهند که اگر آنها به قدرت برسند، کشور را نابود خواهند کرد.

نویسندگان با استناد به شاخه‌های مختلف حکومت در یک سیستم با تفکیک قوا، اقداماتی در اختیار دارند که می‌تواند به طور کامل سایر شاخه‌ها یا مخالفان را تضعیف کند. نویسندگان نسبت به دست زدن به یک دستور کار سیاسی یا انباشت قدرت از طریق بازی «قانون اساسی» با تاکتیک‌هایی مانند گرفتار کردن در دادگاه، سنگ اندازی نامزدها یا سوء استفاده از قدرت کیف پول هشدار می‌دهند و «بردباری» و درجاتی از همکاری را برای حفظ عملکرد دولت توصیه می‌کنند. یک مد متعادل تهدیدهای دیگر برای ثبات دموکراتیک که توسط نویسندگان ذکر شده است شامل نابرابری اقتصادی و تفکیک احزاب سیاسی بر اساس نژاد، مذهب و جغرافیا است.

نویسندگان فصل‌های زیادی را به مطالعه ایالات متحده، دونالد ترامپ و انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحده در سال ۲۰۱۶ اختصاص داده‌اند، اما همچنین نظریه خود را در آمریکای لاتین و کشورهای اروپایی، به‌ویژه ونزوئلا و روسیه به کار می‌گیرند.

به گفته آنها، ایالات متحده تا سال ۲۰۱۶ در برابر تلاش برای تضعیف دموکراسی به لطف دو هنجار مقاومت کرده است: مدارا و بردباری متقابل، که دومی به عنوان محدود کردن عمدی قدرت به منظور احترام به روح قانون تعریف می شود. نامه ها. آنها در نهایت سه سناریوی بالقوه برای ایالات متحده پس از ترامپ پیش بینی می کنند.

بخش‌هایی از دموکراسی‌ها چگونه می‌میرند

 یکی از کنایه آمیزترین دلایل شکست دموکراسی ها این است که دفاع از دموکراسی اغلب به عنوان زمینه ای برای واژگون کردن آن مورد استفاده قرار می گیرد. مستبدین آینده، اغلب از بحران های اقتصادی، بلایای طبیعی، و به خصوص تهدیدهای امنیتی همچون جنگ، شورش های مسلحانه و حملات تروریستی استفاده می کنند تا اقدام های ضددموکراتیک خود را توجیه نمایند.

…………….

 دموکراسی ها ممکن است نه در دستان ژنرال های ارتش بلکه در دستان رهبران انتخاب شده بمیرند؛ رهبرانی همچون رئسای جمهور و نخست وزیرانی که دقیقا همان فرآیندی را نابود می کنند که خودشان را به قدرت رسانده است. برخی از این رهبران، خیلی سریع دموکراسی را از بین می برند، همانطور که هیتلر در آلمان این کار را انجام داد. اما اغلب، دموکراسی ها به تدریج و در مراحلی تقریبا ناملموس نابود می شوند.

………………

بقای دموکراسی نه تنها به قدرت نهادهای یک کشور بلکه به هنجارهای مدارا و بردباری متقابل بستگی دارد – هنجارهایی که این نهادها را حفظ می کنند و اغلب در زیر سطح سیاست های روزمره عمل می کنند.

……………….

پوپولیست‌ها پس از انتخاب شدن، اغلب به دنبال تغییر نظام‌های سیاسی هستند که آنها را به قدرت رساند. آنها با حمله به نهادهایی که می توانند قدرت آنها را بررسی کنند، شروع می کنند. این شامل تضعیف قوه قضائیه، رسانه ها و هر نیروی مخالف است.

………………

در ایالات متحده، ما شاهد فرسایش دو هنجار حیاتی هستیم: تحمل متقابل و بردباری نهادی. نتیجه افزایش قطبی شدن بوده است که کارکرد مؤثر نهادهای دموکراتیک را دشوارتر کرده است.

 

اگر به کتاب دموکراسی‌ها چگونه می‌میرند علاقه دارید، می‌توانید در بخش معرفی برترین کتاب‌های سیاسی در وب‌سایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار مشابه نیز آشنا شوید.