پاییز پدرسالار

«پاییز پدرسالار» اثری است از گابریل گارسیا مارکز (نویسنده‌ی کلمبیایی و برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات، از ۱۹۲۷ تا ۲۰۱۴) که در سال ۱۹۷۵ منتشر شده است. این کتاب به روایت فساد حاکمی دیکتاتور در یکی از جزایر دریای کارائیب می‌پردازد.

درباره‌ی  پاییز پدرسالار

پاییز پدرسالار رمانی نوشته گابریل گارسیا مارکز است که در سال ۱۹۷۵ منتشر شد. به گفته‌ی نویسنده، این رمان نمونه‌ای است کامل از زندگی یک دیکتاتور ابدی. این کتاب به شش بخش تقسیم می‌شود که هر کدام داستان یکسانی از قدرت بی‌نهایت حاکم ظالم کارائیب را بازگو می‌کنند.

گارسیا مارکز دیکتاتور خیالی خود را بر اساس رهبران مختلف زندگی واقعی، از جمله گوستاوو روخاس پینیلا از سرزمین کلمبیا، ژنرال فرانسیسکو فرانکو از اسپانیا (رمان در بارسلونا نوشته شده است) و خوان ویسنته گومز از ونزوئلا استوار کرد. این اثر داستانی جهانی از تأثیرات فاجعه‌باری است که با تمرکز قدرت در یک مرد ایجاد می‌شود.

این کتاب درباره‌ی یک ژنرال پیر است که حدودا پنج هزار بچه نامشروع دارد. او در تنهایی و بی‌کسی در کاخی فرسوده است که در آن کثافت و فضله و تپاله حیوانات وجود دارد. او همچنان با همان رویه ظلم و زور و ستم و جنایت بر کشوری کوچک فرمانروایی می‌کند. ژنرال پیر برای سفاکی و جنایات و انحراف‌های خاص خود آدمی مبتکر و مبدع نیزهست.

در میهمانی‌ها و مراسم کسی حتی جرات نفس کشیدن در حضورش را نیز ندارد. علاوه بر مردم و اطرافیان حتی بستگان درجه اولش نیز از ظلم و جنایت او بی‌نصیب نمانده‌اند. دیکتاتوری که پدرش معلوم نیست چه‌کسی است و دیوانه‌وار عاشق مادرش است و بعد از مرگش او را به طرز مضحک و مسخره‌ای در بین مردم تا مقام قدیسین بالا می‌برد و در مشکلات مادرش را به گونه‌ای صدا می‌زند که انگار خدا را صدا می‌زنند.

دیکتاتور در ابتدای حکومتش فردی است محبوب و مقدس و محترم که بی‌واسطه بین مردمش حضور دارد. کم کم قدرت زیاد و خودکامگی با هم درمی‌آمیزد و نهایتا قدرت کامل نصیبش شده و تماس با واقعیت‌ها به کلی قطع‌شده و تنهایی‌اش شروع می‌شود.

خوی و خصلت دیکتاتوری او را وادار به جنایت می‌کند. و پاییز دیکتاتور زمانی آغاز می‌شود که علیه او کودتا می‌شود و او مردم را نیز همراه خود نمی‌بیند. او بدل‌هایی نیز دارد که در برخی موارد این بدل‌ها هستند که در برخی جاها حضوردارند.

نام صحیح کتاب پاییز پدرسالار، «خزان پیشوا» است. منتقدان پاییز پدرسالار را بهترین کار مارکز و منسجم‌تر از صد سال تنهایی می‌دانند. به نوشته ماکس پل فوشه: «با وجود شخصیت‌ها و تراکم استوایی حوادث و ایماژها، خواننده در آن غرق می‌شود و داستان قوی‌تر و تحسین انگیزتر از آن است که خواننده بتواند خود را از آن رها کند. انسان نوعی طغیان رود آمازون را در نظر مجسم می‌کند که جانوران و پرندگان درخت‌های سبز را به یاد می‌آورد.»

پاییز پدرسالار رمانی است که هشت سال بعد از شاهکار اولیه‌ی مارکز یعنی صد سال تنهایی نوشته شده است. این رمان نیز مثل صد سال تنهایی به سبک رئالیسم جادویی نوشته‌شده. عده‌ای این رمان را بهترین اثر مارکز می‌دانند.

بر اساس تحقیقات موسسه‌ی کتاب‌های اسپانیایی، پاییز پدرسالار محبوب‌ترین کتاب فروخته شده در اسپانیا در سال ۱۹۷۵ بود. این کتاب در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۳.۸۶ با بیش از ۲۲ هزار رای و ۱۶۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمه‌هایی از کیومرث پارسای، اسدالله امرایی، حسین مهری، محمدرضا راه‌ور، سهیلا اینانلو و حبیب گوهری راد به بازار عرضه شده است.

داستان پاییز پدرسالار

کتاب پاییز پدرسالار در پاراگراف های طولانی با جملات گسترده نوشته شده است. افکار ژنرال از طریق جملات پر پیچ و خم به خواننده منتقل می شود که یأس و تنهایی او را در کنار ظلم ها و رفتارهای بی رحمانه ای که او را در قدرت نگه می دارد، منتقل می کند. سه فصل اول با راوی دانای کل و ناشناس شروع می‌شود که جسد ژنرال را پیدا می کند. ابتدای فصل سوم نشان می‌دهد که جسد متعلق به پاتریسیو آراگونس است که به دلیل شباهت عجیبشان، ژنرال از او برای جعل مرگ خود استفاده می‌کند.

یکی از برجسته‌ترین جنبه‌های کتاب، تمرکز آن بر موقعیت خداگونه قهرمان داستان و هیبت و احترامی است که مردمش به او نگاه می‌کنند. دیکتاتورها و مردان قدرتمندی مانند فرانکو، سوموزا و تروخیو با وجود اختلافات سیاسی داخلی توانستند بر جمعیت کشورهای خود تسلط داشته باشند. گارسیا مارکز این را با کشف جسد دیکتاتور در کاخ ریاست جمهوری نشان می‌دهد.

بخشی از پاییز پدرسالار

او با بدترین نا امنی‌های زمینی و بدشگون ترین خورشیدگرفتگی و دام‌های آتشین در زندگی اش رو به رو شده بود. حالا دیگر به سختی کسی پیدا می‌شد که پیشگویی‌ها را درباره‌ی سرنوشتش باور کند!

با این وجود در حالی که مشغول مومیایی کردن جسدش بودند، همه منتظر بودند که پیشگویی‌ها به وقوع بپیوندد. مثل حرفی که گفته بودند: «روز مرگش گل‌ولای باتلاق‌ها به سرچشمه یعنی به رودخانه‌ها بازمی‌گردند، باران می‌بارد و شکل تخم مرغ‌ها پنج ضلعی می‌شود و جهان را سکوت و تاریکی فرا می‌گیرد، چون او انتهای آفرینش جهان هستی است.»

نمی‌توانستیم باور نکنیم… هنوز روزنامه‌هایی منتشر می‌شدند و خبر جاودانگی‌اش را می‌دادند و با نوشته‌های بایگانی شده برایش جلال و جبروت جعل می‌کردند. هر روز عکس او در صفحه‌ی اول روزنامه در کمال اقتدار و سرزنده با لباس نظامی و پنج درجه‌ی روزهای اوجش چاپ می‌شد و سن و سالش را گم کرده بودیم. طبق معمول در عکس‌هایش در حال افتتاح بناهای مشهور و تاسیسات عمومی بود و یا خبر جلسه ای رسمی که روز گذشته او مدیریتش کرده، اما در اصل همه مربوط به سده‌ی قبل بود.

می‌دانستیم که این موضوعات درست نیست، در واقع از زمان مرگ وحشتناک لتیسیا نازارنو او در انظار عمومی دیده نشده بود. سال‌های سال در کاخ تنهایی اش به همان حال باقی ماند، اما کارهای حکومتی به شکل روزانه روال عادی خودش را طی می‌کرد.

 

چنانچه به کتاب پاییز پدرسالار علاقه دارید، می‌توانید در بخش معرفی برترین آثار گابریل گارسیا مارکز در وب‌سایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسنده‌ی شهیر آمریکای جنوبی نیز آشنا شوید.